آقا کیانآقا کیان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره
نیکا خانومینیکا خانومی، تا این لحظه: 3 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره
پیوند مامان و باباپیوند مامان و بابا، تا این لحظه: 13 سال و 21 روز سن داره

خاطرات شیرین کیان ونیکا

تعطیلات نوروز 96

جدیدا زبان انگلیسیمم خوب شده  تعجب نکنید جدی میگم. مامان و بابا هر وقت می خوان که من متوجه حرف زدنشون نشم با هم انگلیسی حرف میزنند، غافل از اینکه من کم کم دارم سر از حرفهاشون در میارم. یک روز خونه مامان عفت اینا مهمون بودیم سر شام  من بد جوری برای ته دیگ خوردن تیز کرده بودم.   شروع به ته دیگ خوردن هم که بکنم هیچی دیگه، غذا خوردن تعطیل. سر شام  بابایی به مامانی گفت.:مادر پلیز هیدن ایت. کیان دونت سی مامانی گفت: بله، حواسم نبود چی گفتی؟ من هم فوری گفتم: مامان، بابایی میگه ته دیگ رو قایم کن کیان نبینه تجسم کنید: قیافه بابایی: قیافه مامانی: قیافه همه مهمونها: قیا...
23 فروردين 1396

نوروز 96

سال نو مبارک  ما که امسال به خاطر اوخ شدن پای مامان فخری همش مریض داری میکردیم، آخه طفلکی بعد از عمل خیلی اذیت شد.ولی با وجود یک پسر شیطونی مثل من، ماشالله روحیه ها همه عالی   هرکی بخواد غصه بخوره کافی که من بپرم تو بغلش، یکم شیرین زبونی کنم و بخندم. اون موقع دیگه تمام غصه هارو فراموش میشه و خنده به لبهاش میشینه یک مثال از شیرین زبونیهام بزنم:  مثل رفتیم خونه مامان فخری. حالا می خوایم برگردیم خونه.  مامانی: کیان بیا لباس بپوش بریم خونه من: آخه نمیتونیم بریم مامانی:چرا نمیتونیم بریم من : چون مامان نخلی (فخری) نمیزاره ما بریم. میگه اینجا بمونیم مامان فخری : کیان شما دیگه برو ...
17 فروردين 1396
1